می گوید ویران کن

درویش رو به عبدالله کرد و گفت: لازم هست به اتاقتون برگردید و همونطور که گفتید تا پسر عزیزم در خانقاه خودم مهمانم هست، مزاحم «ما»نشید
صورت عبدالله به سرعت به کبودی زد.تعظیم کرد و از اتاق بیرون رفت
درویش برگشت و به بی اف نگاه کرد.بی اف سرخ از عصبانیت به شدت فریاد زد:برای چی من اینجام؟به خاطر تو؟چی ازم می خوای؟
بی اف تی شرت زرد رنگش رو در آورد و به سمت درویش پرت کرد ،شلوارک بنفش رنگش رو هم
بی اف :ببین همونیم که می خوای؟
درویش تی شرت مشکی خودش رو در آورد وبه زمین انداخت.بی اف دید که تی شرت خودش به رنگ آبی در اومد ،تی شرت آبی رنگ توی هوا معلق شد و بعد بدون اینکه از بی اف اجازه ای بگیره به تن بی اف نشست.درویش شلوارک مشکیش رو هم در آورد و به زمین انداخت و حالا شلوارک بی اف هم آبی شد وبی اجازه پای بی اف شد
درویش نگاهی به پنجره کوچک اتاق کرد . نور طلایی و بنفشی با رگه هایی از سبز مغزپسته ای پوشیده در هاله ای که هر لحظه به سورمه ای می رسید به اتاق می تابید.بی اف مسیر نگاه درویش رو دنبال کرد .بی اف همیشه توی رنگها آرامش پیدا می کرد . دوباره نگاهش رو به درویش انداخت.درویش نشسته بود و داشت با گیتارش ور می رفت در حالیکه لباسش تنش بود
بی اف به سمت پنجره کوچک اتاق رفت و زیرش نشست و شروع به طرح زدن کرد

18 دیدگاه »

  1. لابد بی اف داشته فیگور درویش رو می کشیده که داره گیتار می زنه… منم قبلنا که داداشم پیشم بود و من طرح می زدم، داداشم که پیشم گیتار می زد ازش طرح می زدم. حالا هی بگو چرا خودتو با بی اف آیدنتیفای می کنی… بابا خب از بس شبیهیم. نیازی نیست ما چیزیو ویران کنیم، زندگی خودش به وفور واسه همه مون داره.

  2. سیدو said

    وقتی رنگ ها ترکیب میشن میشه خیال کرد که ادما هم ترکیب میشن .

    دوست دارم اینجا رو اینوطری تصور کنم .
    همینی که هست !

    اثرات داروی بی هوشی است درویش جان که لات شده ام .

    : دی

  3. behrad said

    بابا این درویش ماشالا انگار کرامات زیادی داره !
    رنگ آبی کلی آرامش بخشه
    رنگ زرد هیجان رو القا می کنه
    این بازی رنگ ها رو خیلی دوست دارم
    درویش چه زیبا بازی کرد

  4. به آرامش بخشی رنگ ها اعتقاد دارم.رنگ های سبز روشن و صورتی آرومم میکنن.عبدالله به بی اف نظر داشته؟؟؟

  5. ا…. پس درویش این رو گفت؟؟
    راستی، چرا این بی اف این قدر سانتیمانتاله؟

  6. najur said

    این ره کران ندارد…

  7. شاپرک said

    …شبی که ماه مراد از افق شود طالع
    بود که پرتو نوری به بام ما افتد…

  8. چگونه طرحی ؟

  9. sepehr said

    تو راست ميگي /من ميخوام از ديگري خلاص شم/ تولد من

  10. خودداری-از-سکس، چیزی بود محوری بود که این تکه رو روش سوار دیدم: مکان، خانقاه ه، یعنی مکانی است که باید ریاضت کشید و دست نگه داشت از میل. اما این خودداری-از-سکس وقتی در محیطی به غیر از خانقاه انجام می شد این همه معنی متعال پیدا نمی کرد: سنت ها و آیین های دینی و مردمی، جهت دهنده ی تن ماست: همین که درویش لخت می شه و می پوشه و این که رنگ لباس ها تغییر می کنه می تونه نشونه ی همین جهت-دهندگی باشه. توی اون خراب-شده اگر سکسی (همونی که آدم های خیابونی ای مثه من به اش می گم سکس) اتفاق بیافته معنایی به غیر از معنایی که نزد مردم عادی است پیدا می کنه: اگر سکسی هم اتفاق بیافته لاجرم «سکس» نیست: یا نادیده گرفته می شه ( و صاحب سکس دیگه به اش فکر نمی کنه: ارزشی برای اون سکس قائل نیست: مخفی اش می کنه: بیان اش نمی کنه) یا گناه دونسته می شه و باید ترک بشه. معنی سکس در خانقاه خیلی زمینه-محور تر از مثلا سکس در خیابان و حمام ه. بیچاره است درویش اگر اجباری که بر خودش تحمیل می کنه برای نکردن، از سر ریاضتی اجباری باشه نه خودخواسته. و به خدا پناه می برم اگر بی اف خودش رو به دوریش عرضه کنه از نظر جنسی. انقلابی به پا می شه در دل درویش که شاید نشه نوشت اش مثه ناممکنی نوشتن از دردهای یه کوهنورد عاشق که با دیدن طلوع در قله به یاد معشوق می افته، تنها. … مثه حل کردن پازل می مونه این جا. بوس مهدی

  11. جواد said

    درباره کامنت:
    1. سلام دوست نادیده.
    2. در مورد اعداد اول تا اونجایی که یادم میاد فکر میکنم از 2 شروع میشن نه 1.
    3. ذهن من ریاضیاتیه؟ شاید. ریاضی گاهی اوقات کارسازه.
    4. درست حدس میزنی، من عمیقاً جبرگرام. به «زنده بودن» دنیا و بازی کردنش با ما معتقدم.
    5. ممنون همچون کامنتی گذاشتی و وقت گذاشتی. خوشحال میشم. بهت لینک داده م.

  12. جواد said

    فکر نمیکنی آوردن کلمه «سـکـس» توی کامنتت باعث فـیلـتر شدن شرح صدر بشه؟
    من بی اجازه ت یه تغییر کوچیک توش دادم.

  13. Chariot said

    هر چند من مفهوم عمیق (!!) آبی شدن شلوارک و تی شرتو این وسط نفهمیدم ولی باید جالب باشه :D:D:D
    به دلیل همین جالبی ما شما لینک نمودیم البته با اجازتون
    _________________________________________________________________________________________________
    چاریوت عزیز اگه آدرس وبلاگتون رو بنویسین خیلی بهم لطف کردین تا بتونم لینک شما رو توی وبلاگم داشته باشم البته با اجازه

  14. Chariot said

    حتا در خابم این مفاهیم پیچیده و ژرف ما رو رها نکرد که نکرد … تا خود صبح (ترجیحن بخانید ظهر) داشتیم در خاب به این موضوع می فکریدیم !! عج….ب !
    بله با اجازتون این آدرس بلاگ ما : http://mbgl.wordpress.com/

  15. FFF said

    اومممم

    از این درویش خوشم میاد

  16. behrad said

    پسر تو بی نظیری !
    پای هر نوشته ای که کامنت هات رو می خونم واقعا لذت می برم.
    آخرینش کامنتت پای قسمت چهارم اصطلام حمید پرنیان

  17. Chariot said

    وای چه جالب اولین بلاگی که سال نو رو تبریک نگفته !!!!
    هه هه … پیروز و بهروز باشی در سال نو

  18. eli said

    ترکیب رنگ ها فوق العاده بودن.

RSS feed for comments on this post · TrackBack URI

برای Chariot پاسخی بگذارید لغو پاسخ